این جملهی فرامز اصلانی (خواننده، ترانهسرا) حکایتگر احساسی مشترکیست که خیلی از علاقمندان به نوازندگی گیتار تجربهاش را از سر گذراندهاند.
او بهراستی خیلیها را ناامید کرد. هنوز هم وقتی کارهای ضبط شدهی او در چهاردهسالگیاش را میشنویم، باورش برایمان سخت است که یک نوجوان چنین تبحر و تسلطی بر «فلامنکو» داشته باشد. هنوز هم برای خیلیها تصور فراتر بودن از پاکو در حیطهی نوازندگی چیزی نزدیک به محال است. انگار این هنرمند ایرانی در آن فضای محدود پیش از انقلاب که دسترسی به آثاری اینچنین بسیاری صعب بود هم همین احساس را داشت.
در موسیقی فولک خیلی از هنرمندان سنتی بانت آشنایی ندارند. این برای کسانی که امروز موسیقی را بهصورت آکادمیک و بقولی شاید علمی میخوانند قابل هضم نیست، اما در همین ایران خودمان هم کسانی مثل «شیرمحمد اسپندار» یا «حاج قربان سلیمانی» که نوای سازشان برای غربیان هم دلنشین بود نه ازنت سردرمیآوردند نه از ارکستراسیون. فرامرز اصلانی حفظ شم موسیقایی بدین سلک را اینطور تعبیر کرد:
«بسیاری از نوزندگان بزرگ دنیا “نت” نمیخواندند. این اگرچه کمک در اجرای آثار دیگران میکند، ولی برای افرینش شرط اصلی نیست. بلبل ، از روی غریزه میخواند! نوازندههایی هستند که با خواندن ” نت” آشنایی ندارند»
فرامرز اصلانی که خود با موسیقی ایرانی عجین است و دستی هم سهتار دارد در گفتگویی دیگر نقل کرده بود که هنر موسیقی را از انس با همین سازهای ایرانی یا بقول خودش به نحوی «غریزی» در وجودش زنده یافته. اما وی درمورد انتخاب دلیل انتخاب ساز گیتار بهعنوان ساز محوری در آثارش معتقد گفت «خواندن سرودههای خودش با گیتار دلنشینتر بود» و این دلنشینی هنوز هم از پی گذر چند دهه در کلام گیرایش هویداست.
خیلیها در ایران وقتی برای اولینبار ساز گیتار را شناختند، آن را در دستان اصلانی دیدند و شاید به جرات بتوان گفت که «اگه یه روز بری سفر» نوستالژی آشنای دوران جوانی چهار نسل جوان ایرانیست.
گفته بود اوائل که تصمیم داشت اشعار حافظ را با گیتار بخواند خیلیها ملامتش میکردند اما او کار خودش را کرد. و نتیجهاش آنبود که بقول خودش وقتی خیلی از جوانان به هوای شنیدن صدای گیتار به سراغ کارهایش میرفتند انس بیشتری با اشعار کلاسیک فارسی میگرفتند. و این از خوانندهای که در ساحت موسیقاییاش اولویت را به کلام میدهد اصلا چیز عجیبی نیست.
شاید بجرات بتوان گفت که جوانان امروز ایران هم فرامرز اصلانی رابا گیتارش میشناسند. با «روزهای ترانه و اندوه» با یادوارههای آشنای درختی که تمام کودکیهایمان را دزدید. و با غربت فراموش شدهیپرستوهای تبعیدی! و بهانهی تمام اینها یک ساز بود! گیتار! با این ساز شکوه و عظمت و فضای گوتیکوار شعر حافظ برای امروزیهاقابل هضمتر بود.
آقای اصلانی درباره پیشینهی آشناییاش با پاکو به آوانگارد گفت که آشنائیش بااین نوازنده «به خیلی پیش باز میگرده..سالهای دهه هفتاد میلادی، که با کارش بیشتر آشنا شدم». ودر ادامهی آشناییش باوی از هماناحساس آشنا پرده برداشت:« راستش هنگامیکه نوازندگی او را شنیدم، دور “فلامنکو ” را خط کشیدم…او آخر این سبک بود»
اما این احساس دوگانه یک حسادت صرف نبود! چیزی بود بین رشک و حسرت. مثل احساس شاعری که با یک شعر شاهکار مواجه میشود و جایی در کنج دلش آرزو میکند «کاش این شعر را من سروده بودم». پاکو اما اگرچه شاعر خود شاعر نبود اما با شعر الفت زیادی داشت. از نظر وی شعر خوب خوب بود! فرقی نمیکرد مال لورکا باشد یا خیام! یا شاعری گمنام در دهکورههای اندلس!.
وقتی از فرامز اصلانی پرسیدم علت اصلی اهمیتی که پاکو برای وی داشت چه بود که فوتش اینقدر وی را متاثر کرد او در جواب گفت:
«با شنیدن خبر درگذشت او، بویژه در ۶۶ سالگی، برای این موسیقی دل آزرده شدم که چه گوهری را از دست داد.»
گوهری که فرامرز اصلانی از آن حرف میزند اماتمام شدنی نیست. اگرچه رفتن کسی که بقول فرامرز اصلانی هماره درپی یافتن بود دردناک است. اما او حضور مداوم و مانایش را درعرصهی موسیقی به مثابه زبانی فراتر از چارچوب دوکساها و دگمهای فرهنگی تثبیت کرد. تلاشی که منجر به خلق هارمونیهای جدید یا بقول فرامرز اصلانی «یافتن» شد:
« او هنوز بدنبال یافتن بود. یافتن آنچه موسیقی را از ملیت جدا میکند و بجائی میبرد که همه فرهنگها یکی میشوند»
و اینگونهاست که میبینیم کیهان کلهر با شجاعت حسینخان و حسین علیزاده با ژیوان گاسپاریان و… خیلیهای دیگر باخیلیهایدیگر که شایددر عالم واقع هیچ ربطی به هم پیدا نکنند تنها با یک بهانهی آهنگین کنارهم مینشینند.
تا باشد از این هم نشینیها!
زوج هنری و همراه همیشگی اصلانی در سالهای مهاجرتش اردشیر فرح بود. او که طی مصاحبهای اختصاصی با آوانگارد در مورد دلیل پراکندگی فعالیتش با این خوانندهی نجیب ایرانی را مشغلههای کاری میداند، اما به موازات فعالیت «بابک امینی» خبرهای خوشی از ادامهی همکاریشان درآینده به ما میدهد.
اشاره:
این مطلب یکی از حستارهای ویژهنامهی «افسانه آندلس» است که بمناست فوت پاکو دلوسیا منتشر شده است. مطالب مندرج در این ویژهنامه تا پیش از نوروز تکمیل و در قالب یک پکیج (پیدی اف) و کلیپ جهت دانلود در سایت قرار داده خواهد شد.
مطلب بعد این یادنامه شامل گفتگوی مفصل و اختصاصی اردشیر فرح (گیتاریست مطرح ایرانی) ست که بزودی روی سایت قرار خواهد گرفت